بعضیا خیلی باحالن ، پیشت میشینن و کلی بدگویی دیگران رو میکنن، تا میای تاییدش کنیو چهارتا حرفم تو بزنی ، میرینن بهت
من کلی مطلب مینویسم ، بعدش میبینم فقط دو خط سیو شده !!!
حتی کپی میکنم مطالبمو اما بازم نمیاد ....
باید چیکار کنم اخه
امشب خبر بدی دادن بهمون....
خانم یکی از دوستای همسر فوت شد...
سر درد و بعد تشنج و دو روز توی کما و اخر سر هم تموم میکنه...
دوتا بچه کوچیک....
فکر اینکه این بلا سر من بیاد انوقت همسر بره ازدواج کنه دیووونم میکنه ...
نه واسه خودش ها....
خودش به درک ...
ولی بچه های طفل معصوم
سلام وبلاگ قشنگم......
گفتم که اینبار خیلی زود میام.....
وااای چرا اینطوری شد ؟؟؟ کلی نوشتم بعد دیدم فقط همون دو خط اولش ثبت شده
سلام به وبلاگ خوب و قشنگم .....
از وقتی همسر اجازه داده تلگرام و اینستا نصب کنم ، کمتر سراغ وبلاگم اومدم....
امشب خیلی دلم براش تنگ شد ...
همینطور برای دوستای وبلاگیم که دیگه خبری ازشون ندارم ...
یکم از احوال خودم بگم ....
حالم خوب نیست ....
افسرده هستم.....
قرص صدافسردگی میخورم .....
وزنم هرروز داره بیشتر میشه و حالمو بدتر میکنه .....
پسرم به شدت وابسته پدرش شده و اصلا بود و نبود من برلش فرقی نداره ....
اونم لذت میبره که پسری وابسته اون شده و به من علاقه ای نداره ......
میدونین گاهی حسودیم میشه ، اما تحمل میکنم و میگم بچه ست .......
میام مینویسم دوباره ، اینبار خیلی زودتر ......
اگر کسی تو تلگرام یا اینستا خاطره نویسی میکنه از بچه های قدیمی ، حتما ادرس پیجش روبرام بزاره