-
شرکت کلاهبردار
دوشنبه 18 تیر 1403 11:23
حالم بده ... در حدی که به خودکشی هم فکر میکنم .. دلم میخواد خودمو نیست و نابود کنم ... دلم میخواد نباشم .... واقعا اگر لچه هام نبودن.. اگر نبودن منم الان نبودم... من آدم ضعیفی ام ... ضعیفم که زورم به کسی نمیرسه و میام اینجا خودمو خالی میکنم ... بعد طرفو ویبیم و با لبخند باهاش حرف میزنم ... یه شرکتی سرمایه گذاری کردیم...
-
اسلیو/بای پس معده
جمعه 25 خرداد 1403 01:54
آقا ما یه پولی دستمون اومده .... حالا دوست داریم عمل معده انجام دهیم ... تا کمی از این وزنمان بیاید پایین و بتوانیم چهارتا لباس شیک و پیک تنمون کنیم... بی ام ای بدنم پایینه ...بیمه قبول نمیکنه ... کسی راهی میشناسه چیکار کنم موقع وزن گیری؟ یا چطوری وزنم رو ببرم بالا ؟ من در نظر خودم خیلی میخورم ولی بیشتر از این دیگه جا...
-
تکرار دوباره
سهشنبه 22 خرداد 1403 13:18
امروز دوباره بابا حرفشو تکرار کرد .... علنی میگه برو.... روم نمیشه به همسر بگم بریم .... خواهرش اومده از راه دور دوست داره پیشش باشه .... چند روز پیش اونا بودیم.... یعنی آنقدر سخته چند روزم اینا مارو تحمل کنن ؟ قرار بود تا عید قربان بمونیم... فعلا که همسر نیست ...جلسه کاری داشت و رفته شهر دیگه.. جمعه میگم بریم ........
-
اومدم خونه پدری...
دوشنبه 21 خرداد 1403 23:50
خواهر همسر اومده بود با خودشم میهمان آورده بود ما هم حکم دلقک سیرک و داشتیم که سرگرمشون کنیم... یک هفته پیش ما بودند و خانواده خودمو ندیدم ... الان دوروزه پیش شون هستم.... داشتم دنبال هدست میگشتم تو ساکم ... بابا به مسخره گفت چرا الان میخوای بری ؟ وایسا فردا صبح!!!! منم با خنده گفتم هستم حالا حالا ها خیالت راحت .....
-
پدرشوهر روانی
پنجشنبه 17 خرداد 1403 04:09
تا حالا شده تماااااام تلاشتون رو بکنید که خوب باشید ؟ همه رو دوست داشته باشید ؟ یا نخواین کسی رو ناراحت کنید ؟ دقیقا همونطور که خانواده خودت ، خواهر و برادر خودت رو دوست داری ، سعی کنی خانواده همسرت رو هم دوست داشته باشی؟ به ولله که درست نیست دل عروس شکستن ! اگر جلب باشم ، بی احترامی کنم ، حرص در بیارم، اصلااااا...
-
دندان عقل
دوشنبه 7 خرداد 1403 02:15
دندون عقلم یه تونل زیرش درست شده بود و خیلییی هم درد داشتم ، رفتم بکشم ، دندون پزشکم بی حس کننده زد ، اما موقع کشیدن هی داد میزدم.. میگفت اگر درد داری دوباره مسکن بزنم ؟ گفتم فکر نکنم درد باشه ، میترسم .. خندید گفت بزار کارمو بکنم ..فکر کنم کراش زدم روش، پیرمردم بودا ... دله دیگه سرید...
-
سلام منو در سال ۱۴۰۳ میشنوید
دوشنبه 7 خرداد 1403 02:06
سلام ملیکم ..... ۱۴۰۳ شد و من هنوز زنده هستم ..... هیچ خبری هم تو زندگیم نیست که قبلا ازش بیخبر بودین
-
برای دوستان و قدیمی های وبلاگم...
چهارشنبه 9 فروردین 1402 12:26
سلام دوستای مهربونم خوبید دلم برای همتون تنگ شده به وبلاگ خیلیها که سر میزنم رمز داره خیلیها نمینویسن خیلیها کوچ کردن تلگرام خیلیا هم کوچ کردن اینستاگرام از همه اونایی که هنوز وب منو میخونن درخواست دارم که رمز پیجشون یا ادرس تلگرام و اینستاشون رو برام بفرستن دوستتون دارم زیادددد
-
عید ۱۴۰۲
چهارشنبه 9 فروردین 1402 12:23
-
تولد پسرک
شنبه 26 آذر 1401 03:37
یعنی عاشق خانواده و خاله هاتم گل پسرکم امروز تولدت بود ، یه خری هم زنگ نزد تبریک بگه ( بجز م و ه که چند روز پیش گفتن و کادو دادن ) بقیه هم که فاتحهههههه اینو اینجا نوشتم یادم بمونه که بعدها تلافی کنم براشون
-
من چرا گریه ام میگیره ؟
شنبه 26 آذر 1401 03:35
گفتم که با صاحب خونه دعوام شد....من حرفمو میزنما اما گریم میگیره
-
سرچ شراب ناب ...
شنبه 26 آذر 1401 03:30
الان داشتم امار وبلاگو نگاه میکردم بیشترین بازدیدی که داشته واسه کلمه شراب ناب محمدی بوده
-
سلام من به تو یار قدیمی ...
شنبه 26 آذر 1401 03:26
نمیدونم از بچه های قدیم کیا هستن کیا مطلبمو میخونن...اما واسه خیلیا دلتنگم ....اومدم وبلاگهاتون سر بزنم ، واسه خیلیا رمز دار شده بود ....بجز مامان باران که همچنان مینویسه و مامان ستاره که نینی دار شده ....امیدوارم حال همتون خوب باشه .... چند وقت پیشم اومدم وبلاگمو باز کنم ، آقااااااا هر چی رمز میزدم میگفت اشتباست ،...
-
مادرشوهر جنده من
جمعه 24 بهمن 1399 00:39
-
اولین خنده خودآگاه پسر دومم...
جمعه 17 بهمن 1399 03:15
-
فوت مادرجان ..
جمعه 17 بهمن 1399 03:13
-
ختنه به روش سنتی ..
سهشنبه 23 دی 1399 22:08
-
کادوهای پسر دومم...
سهشنبه 2 دی 1399 06:03
-
تولد پسر دومم..
پنجشنبه 27 آذر 1399 00:45
-
دعوا
یکشنبه 25 آبان 1399 13:06
-
بارداری دوم ....ویرایش میشود..
پنجشنبه 22 خرداد 1399 23:10
-
امروز 99/2/7
یکشنبه 7 اردیبهشت 1399 18:30
-
عیدی های پسری سال ۹۹
چهارشنبه 13 فروردین 1399 01:21
-
۱۲ فروردین ۹۸
چهارشنبه 13 فروردین 1399 01:18
-
سریال la casathe papel(خانه پول )
چهارشنبه 13 فروردین 1399 01:16
یعنی عاشق این سریال شدم و عاشق شخصیت پروفسور ... چقدر دوست داشتنیه اخه !!! ادم دوست داره بپره بغلش .... یه سریال پلیسی جذاب و هیجان انگیز .... پرفسور یه نقشه میکشه که از جایی که پول چاپ میکنن دزدی کنن و یه دزدی جذاب !!!!! از امشب فصل سوم روشروع میکنم ....انقدر قسمت اخر فصل دوم جذاب بود که دوست دارم دوباره ببینم
-
یادآوری برای همسر ...
چهارشنبه 13 فروردین 1399 01:13
-
دعوا با پدرهمسر..
دوشنبه 4 فروردین 1399 01:43
-
سال ۱۳۹۹ مبارک
جمعه 1 فروردین 1399 03:18
-
چهارشنبه سوری سال ۱۳۷۸..
چهارشنبه 28 اسفند 1398 02:47
دلم برای محله قدیمی مون تنگ شده ؛ یه کوچه دراز از هر دو طرفش به یه خیابون اصلی باز میشد ، افغانی و ترک ، کرد ، فارس ، همه جور آدمم توش زندگی میکرد...یکماه قبل از چهارشنبه سوری پشت بوم تموم خونه ها پر بود از هیزم، شب چهار شنبه سوری که میشد غوغایی بود توی محله ، از این سر کوچه تا اون سر کوچه پر از آتیش، دختر و پسر از...
-
یادگاری از عشق...
چهارشنبه 28 اسفند 1398 02:26
امشب یه آهنگ از همایون شجریان گوش دادم ، دلم میخواست تقدیمش کنم به تو..دوست دارم .....